زدودن حجابها از چشم دل به روش عرفا
و برخی بعد آورند مانند اسم مضل . عرفا بر این عقیده اند که
شریعت - به معنای عام - به این منظور فرستاده شده که انسان
با بی توجهی به عالم ماده و این سرای غفلت زا و با عمل به
شریعت، خدا را به نمایش بگذارد; ولی اگر به عالم ماده; یعنی
دنیا توجه سنگین داشته باشد، خواه ناخواه اسمای بالقوه بعد آور
را به فعلیت می رساند و آنگاه از خدای خویش دور گشته و
همانند آینه، شیطان را به نمایش در می آورد . بنابراین، سیر و
سلوک; یعنی شکوفاسازی اسمای بالقوه قرب آور و پنهان ساختن
 اسمای بالقوه بعد آور .
هر چند که بسیاری از حکمای اسلامی در زمینه احصا و استقصای
براهین عقلی و نیز به تقویت تقریرات آنها در طول زمان
کوشیده اند، اما به سختی می توان ادعا کرد که آنها تنها طریق
عقل را به عنوان راه شناخت خداوند معرفی کرده باشند .
بدیهی است که در هر زمانی، شبهات ویژه ای بروز می کرده
که مستلزم تهیه و تدوین استدلال های متقن تری بوده است .
و این امر اکنون که شبهات متنوعی به سوی ادیان آسمانی
خصوصا اسلام سرازیر شده، بیش از پیش ما را به جدال
احسن و مسلح شدن به ابزار عقل دعوت می کند . اما علاوه
بر کارکردهای مثبت طریق عقل، با توجه به ویژگیهایی که
قبلا یادآور شدیم، نمی توان همواره فقط بر آن تاکید و تکیه کرد .
اگر انسان هم عنصر عشق در درون خود دارد و هم عقل، باید
به هر دو جنبه پرداخته شود . از این بیانات نباید چنین برداشت
شود که نقش استدلالهای عقلی در هموار کردن راه فطرت و نیز
 دفاع عقلانی از دین، نادیده گرفته شده است .
همانطور که عرفا مطرح می کنند عقل به عنوان یک منزلگاه در 
راه شناخت حق، ارزشمند می باشد . ناگفته پیداست که توقف و
تعلق صرف به منزلگاه، مساوی است با باز ماندن از مقصد .
در اواخر این نوشتار، سخنی را از استاد مطهری در این زمینه 
می آوریم .
ایشان می فرماید:
«نظر عرفا مبنی بر انکار ارزش راه عقل و برهان و استدلال
نیست بلکه به ترجیح راه دل و سیر و سلوک و تصفیه و تزکیه
بر این راه است .
 از نظر عرفا:
بحث عقلی گر در و مرجان بود
آن دگر باشد که بحث جان بود
بحث جان اندر مقامی دیگر است
باده جان را قوامی دیگر است .» (14)
12) روم/30 .
13) برای تبیین عالم «ذر» و تفسیرهای مختلف آن ر . ک:
علامه سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 8، ذیل آیه 172
و 173 سوره اعراف; عبد الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی
 قرآن کریم، ج 12، ص 122 .
14) مرتضی مطهری، پیشین، ص 879 .
	  باید توجه داشت که گرچه اصل وحقیقت عرفان امری متعالی ومطلوب ودرراستای تکامل انسان وبلکه حقیقت کمال اواست ؛ ولی این مسأله نباید موجب گردد که تصور کنیم همه کسانی که به این نام شناخته ودراینراه دیده می شوند به زلال حقیقت وروح عرفان ومعنویت دست یافته اند .بنابراین باید بسیارمراقب باشیم تا نام ها وعناوین ، مارافریب ندهند .هرجا اسم عرفان وعارف وسیر وسلوک هست ، معلوم نیست ازحقیقت عرفان نیز خبری باشد .کم نبوده ونیستند کسانی که گر چه درنیت خویش برای سیروسلوک صادق بوده اند ؛ ولی دراثر عدم آشنایی با معیارهای عرفان حقیقی ،به دام منحرفان ومدعیان دروغین افتاده ا ند وبه جای سیر الی الله دربیراهه های گمراهی وانحراف گرفتار آمده اند .