شناخت در عرفان 

فیلسوف عارف در سیره فکری خویش بر این است که حقیقت اشیاء

را آنچنان که هست ادراک نماید و هستی را با دیده عقلی بنگرد.

فیلسوف حقیقی می کوشد با ریاضات و مجاهدات روحانی اضافه

اشراقی و تفضلات حضرت احدیت را از ورای مراتب و تعینات دریافت کرده،

کنه هستی را با حقیقت نوریه (اشراقی) و دیده دل به تماشا بنشیند.

از این رو عبادت به درگاه معبود حقیقی و ازلی یکی از ارکان توجه فلاسفه

عارف مسلک اسلامی در قرون متمادی بوده است تا بتوانند با دیدی فلسفی

ـ عرفانی به حقیقت نماز و دیگر ارکان عبادت شرعی نگریسته، باطن مورد نظر

شارع مقدس را فهم نمایند.

ابن سینا از برجسته ترین ایشان است که رساله « اسرار الصلاه» را تدوین نموده

و برای نسل های بعد از خود میراث فکری والایی بر جای نهاده است.

این حکیم عالیقدر ایرانی بنابر مشرب فلسفی ـ عرفانی معتقد است که کلمه

«یعبدون» در قرآن را به یقین توان به «یعرفون» تعریف و معنی نمود، چه عبادت

و بندگی بدون شناخت (چه اجمالی و چه تفصیلی) میسر نخواهد بود.

از دیدگاه ابن سینا چون ظاهر انسان مرکب از اعضا و جوارح و به بیان دیگر از

ماده و صورت است و ماده نیز از عناصر اربعه تشکیل شده، از این رو شارع

مقدس در تشریع نماز، آن را مرکب از قیام و رکوع و سجود قرار داده تا ظاهر

نماز مطابق با ظاهر انسان باشد. 

از سوی دیگر انسان حامل نفس ناطقه ای است که برتر از نفوس نباتی و

حیوانی است و محل خطاب خداوند در قرآن کریم، از این رو باید نماز حقیقی

با نفس ناطقه انسانی گزارده شود زیرا اعمال نفس ناطقه انسانی نیکوترین

افعال است، چون او شریف ترین ارواح است و از کارهای این نفس ناطقه تدبر

در آفرینش الهی و تامل و تفکر در شگفتی های نامتناهی است. این ارواح و

افعال چون رو به عالم اعلی دارند میلی به عالم پایین ندارند زیرا منزل و جایگاه

پایین را دوست ندارند. چون نفس ناطقه از جانب بالا و مجردات عالیه و جواهرات

عقلیه و اولیه است و خوردن و آشامیدن و... در شأن او نیست بلکه کار او انتظار

کشف حقایق و رویت آن حقایق با حدس تام و ذهن پاک برای درک معانی دقیق

است.»۱