انقلاب اسلامی؛ حاصل نگاه عارفانه امام(ره) از درون به برون

انقلاب اسلامی؛ حاصل نگاه عارفانه امام(ره) از درون به برون
عارفان اغلب در سیر درون به تطهیر نفس و اشراق دل میپردازند و از ورود به عالم
سیاست که در شانش گفتهاند: لعنالله السیاسه و سینها و کل لفظ اشتق من السیاسه
پرهیز میکنند. [1]
و این البته به نگرشی باز میگردد که عارفان اسلامی بر پایه آن میکوشیدند تا خود را از
آلوده شدن به دنیا و ضرورتهای این جهتی به دور نگاه دارند و اگرچه پا در این خانه
داشتند، ولی دل را پیشاپیش به آن سرا راهی میکردند.
در گفتاری از امام خمینی(ره) به این نگرش چنین اشاره شده است: <یک مدت زیادی
گرفتار عرفا ما بودیم، اسلام گرفتار عرفا بود؛ آنها خدمتشان خوب بود، اما گرفتاری برای
این بود که همه چیز را برمیگردانند به آن طرف.
هر آیهای دستشان میآمد، میرفت آن طرف. مثل تفسیر ملاعبدالرزاق؛ خوب بسیار مرد
دانشمندی، بسیار مرد با فضیلتی [بود]، اما همه قرآن را برگردانده به آن طرف؛ کانّه قرآن
با این کارها کار ندارد! یک وقت هم گرفتار شدیم به یک دسته دیگری که همه معنویات
را برمیگردانند به این [طرف]: اصلا به معنویات کار ندارند؛ کانه... مثل هیتلر که آمد
دنیاگیری کند و کشورگشایی کند، اسلام هم آمده کشورگشایی کند[2].
نگرش این چنینی از دریچه عرفان به زندگی دنیوی اگرچه همواره سبب گردیده تا
عارفان، خود را از آلوده شدن به دنیا که محبتش در آموزه اسلامی راس همه خطاهاست،
برهانند و خود را به راه نجات افکنند، ولی در باور امام خمینی(ره) این نگاه خود
گونهای از ترک وظیفه در برابر مخلوقات خداوندی است. از همین رو امام خمینی(ره)
عارفی بود که شفقت بر خلق و غم خلایق، دغدغهاش به حساب میآمد. در واقع
او معتقد بود که سلوک عرفانی خویش را تنها درمهار زدن بر قدرت و ثروت و مهیا
کردن زمینه استکمال نفس و خلایق باید جستجو کرد و باید آتش جهنم را در همین
جهان خاموش نمود. [3]
باید توجه داشت که گرچه اصل وحقیقت عرفان امری متعالی ومطلوب ودرراستای تکامل انسان وبلکه حقیقت کمال اواست ؛ ولی این مسأله نباید موجب گردد که تصور کنیم همه کسانی که به این نام شناخته ودراینراه دیده می شوند به زلال حقیقت وروح عرفان ومعنویت دست یافته اند .بنابراین باید بسیارمراقب باشیم تا نام ها وعناوین ، مارافریب ندهند .هرجا اسم عرفان وعارف وسیر وسلوک هست ، معلوم نیست ازحقیقت عرفان نیز خبری باشد .کم نبوده ونیستند کسانی که گر چه درنیت خویش برای سیروسلوک صادق بوده اند ؛ ولی دراثر عدم آشنایی با معیارهای عرفان حقیقی ،به دام منحرفان ومدعیان دروغین افتاده ا ند وبه جای سیر الی الله دربیراهه های گمراهی وانحراف گرفتار آمده اند .