مبانی عرفان وتصوف :
آیا عرفان همان تصوف است یاخیر ؟
مقدمه
تصوف و عرفان از موضوعاتى است كه طيف گستردهاى از افرادبرجسته وداراى
خصايص ويژه را در طول قرون متمادى و درسرزمينها و فرهنگهاى گوناگون به
خود مشغول ساخته و درسراسر حيات فكرى و اجتماعى ايشان اثرگذاردهاست (
و اينانكسانى هستند كه از آنها به عنوان عارف و يا صوفى و مانند آنياد مىشود)
افزون براين اذهان گروهى بس فراوانتر را همواره متوجه خودت ساختهاست; كسانى
كه اگر چه مستقيما در اين ميدان وارد نشده،منازل آن را طى نكرده و به اهداف آن نايل
نگشتهاند، اما همواره در پى شناخت حقيقت آن، پژوهش درباره صحت و سقم مبانى
و اصول و طريقه و روش پيشنهادى آنبراى سير و سلوك و نيل به سعادت حقيقى بودهاند.
در اين ميان گروهى طرفدار عرفان و عارف، دستهاى مخالفآن بودهاند، جمعى
نيز مساله را مبهم دانسته، قضاوت قطعى ازسوى غير عارف و صوفى درباره عرفان
و تصوف را ناروامىدانند، اين به خاطر ويژگى خاص عرفان و تصوف است كه
طورى وراى طور عقل و انديشه مىباشد، راهى است كه جزسالك آن، از منازل
و مقامات و مراحل آن اطلاعى نتواندحاصل نمود.
بقیۀ مطالب رادر<ادامۀ مطلب >بخوانید
باید توجه داشت که گرچه اصل وحقیقت عرفان امری متعالی ومطلوب ودرراستای تکامل انسان وبلکه حقیقت کمال اواست ؛ ولی این مسأله نباید موجب گردد که تصور کنیم همه کسانی که به این نام شناخته ودراینراه دیده می شوند به زلال حقیقت وروح عرفان ومعنویت دست یافته اند .بنابراین باید بسیارمراقب باشیم تا نام ها وعناوین ، مارافریب ندهند .هرجا اسم عرفان وعارف وسیر وسلوک هست ، معلوم نیست ازحقیقت عرفان نیز خبری باشد .کم نبوده ونیستند کسانی که گر چه درنیت خویش برای سیروسلوک صادق بوده اند ؛ ولی دراثر عدم آشنایی با معیارهای عرفان حقیقی ،به دام منحرفان ومدعیان دروغین افتاده ا ند وبه جای سیر الی الله دربیراهه های گمراهی وانحراف گرفتار آمده اند .