عرفان عاشورایی
عرفان عاشورایی
عرفان عاشورايي در حقيقت عرفان قرآن و عترت، عرفان وحياني و
سلوك ثقليني است كه همه ارزشهاي اخلاقي، سلوكي را در
طي طريقت الهي بر پايه شريعت محمدي(ص) براي نيل به حقيقت
دربردارد. عرفان عقلايي و خردپذير، عرفان هماهنگ با فطرت
انسان، عرفان زندگيساز، عرفان حماسه و شهود، سجاده و
سنگر و عرفان درد خدا و خلق است.
عرفان عاشورايي، سرمايه اصلي معرفتي، معنوي و شريعتي
عرفان عاشورايي، قرآن كريم و عترت طاهره است كه در آن
شريعت، طريقت و حقيقت سطح و ساحت يك وجود ذومراتبند.
عرفان فراتر از خداداني، خداخواني، خداجويي است كه دانستن
و خواندن و جوئيدن در معرفتهاي ديگر نيز موجود و ممكن است
يعني در معرفت تجربي، تجريدي و نيمه تجريدي قابل حصول و
وصول است لكن هر كدام را مرتبه و تعالي است
و سالك كوي هر يك از آن معارف در مرتبه خويش و به نسبت با
مرتبه آن علم و معرفت قدم در وادي حق گذاشته و در حال سعي
بين صفا و مروه در كوي جمال و جلال الهي دارد. اما زيباتر،
عاليتر و جالب و جاذبتر عرفاني است كه خداخويي غايت و
نهايت آن است.
چگونه در پرتو دولت عشق كربلائيان پاينده شدند و در شب
عاشورا خندان بودند و گنج غم عشق آنها را از غم رهانيد و از
مردگي به در آمده و زندگي كردند و ميكنند و نه تنها بهشتي
كه خود بهشت گشتند، آنان عقل و عشق را با ايمان و آزادگي
گره زدند و با سرور آزادگان عالم پيوند خوردند و در رنگ
و رايحه او را گرفتند تا الگوي پايدار و ماندگار براي همه
نسلها و عصرها شدند.
پس اگر مرد ميدان و اهل راهيم تجربه عشق عاشورايي كنيم و
عاشورايي را در دل خويش پديد آوريم.
والسلام علیکم ورحمه الله
باید توجه داشت که گرچه اصل وحقیقت عرفان امری متعالی ومطلوب ودرراستای تکامل انسان وبلکه حقیقت کمال اواست ؛ ولی این مسأله نباید موجب گردد که تصور کنیم همه کسانی که به این نام شناخته ودراینراه دیده می شوند به زلال حقیقت وروح عرفان ومعنویت دست یافته اند .بنابراین باید بسیارمراقب باشیم تا نام ها وعناوین ، مارافریب ندهند .هرجا اسم عرفان وعارف وسیر وسلوک هست ، معلوم نیست ازحقیقت عرفان نیز خبری باشد .کم نبوده ونیستند کسانی که گر چه درنیت خویش برای سیروسلوک صادق بوده اند ؛ ولی دراثر عدم آشنایی با معیارهای عرفان حقیقی ،به دام منحرفان ومدعیان دروغین افتاده ا ند وبه جای سیر الی الله دربیراهه های گمراهی وانحراف گرفتار آمده اند .