جایگاه و ویژگی ماه شعبان
این چیزهایی که من میگویم، متن روایت امام صادق است. چون
خیلی فرصت ندارم، همه
روایت را نمیخوانم. آیه قرآن هم این مطالب
را دارد و میفرماید: « إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» خدا مهلت میدهد
تا ببیند آیا تو استغفار
میکنی یا نه! اگر استغفار کردی مسألهای
پیش نمیآید، امّا اگر استغفار نکردی، خدا نعمتش را تجدید میکند؛
یعنی نعمت را دوباره به تو میدهد. اینجا دیگر تو توفیق شکرگزاری
نداری و در حقیقت، خدا این توفقی را از تو سلب کرده است. این
بیحساب
نیست که خدا به بندهای از بندگانش نعمت میدهد و در
عین حال، توفیق شکرگزاری را از او سلب میکند.
وقتی بنده گناه کرد و به جای عقاب، نعمتهایش زیاد شد، کمکم با
خودش فکر میکند که
چرا این همه گناه میکند ولی هیچ اتّفاقی
نمیافتد؟! نکند خبری نیست؟! اصلاً شاید حلال و حرامی، نعوذبالله
در کار نیست! از اینجاست که انسان به وادی کفر کشیده میشود.
چرا وضع کفّار خوب است؟!
خود شما هم دارید میبینید که کفّار وضع مادّیشان خوب است؛
این به خاطر همین مسأله استدراج است. اگر کسی بگوید: کفّار
با توجه به اینکه اینهمه گناه و فجور
میکنند، چرا باز هم وضعشان
خوب است؟ جوابش این است که خداوند آنها را مبتلا به
استدراج
کرده و توفیق شکرگزاری را از آنها گرفته است. این به ضرر آنهاست.
ریشه گرفتاری های مسلمین
مسلمانها هم از این جهت مانند کفّار هستند که اگر نعمت به
آنها برسد و آن را در راه غضب الهی مصرف کنند، خدا برای توبه به
آنها مهلت میدهد، اگر توبه کردند که
هیچ، وگرنه توفیق شکرگزاری
از آنها سلب شده و دچار استدراج میشوند. گرفتاریهای
ما هم از
همینجا نشأت میگیرد که ما نعمتها را، نعوذبالله در راه گناه صرف
میکنیم و بعد مبتلا به انواع گرفتاریها میشویم تا بیدار شویم و
استغفار کنیم.
این گرفتاریها نیز، پسگردنیهایی است که خدا برای
باز شدن چشم بندهاش میزند که بنده بگوید: خدایا غلط کردم که
نعمتت را در بیراهه خرج کردم!
حال اگر نعمت را در مسیر غضب الهی خرج کردیم و وقتی هم
که خدا برای بیدار شدنمان ما را به گرفتاریها مبتلا کرد، باز هم
چشمهایمان باز نشد و توبه و استغفار
نکردیم، اینجا است که
دچار استدراج شده و نعوذبالله به وادی کفر کشیده میشویم! من
صریح میگویم تا جای هیچ بحثی باقی نماند.
جایگاه و ویژگی ماه شعبان
«استغفار کردن» کمک به «رحمت للعالمین» است!
امّا این مباحث را گفتم که یک تذکّر بدهم. ماه، ماه شعبان است.
ماه، ماه استغفار
است. ماه، ماه پیغمبر اکرم است. ما در روایات
داریم که حضرت فرمود: «أَلَا إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِي فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِي
عَلَى شَهْرِي»؛ ماه، ماه من است؛ خداوند کسی را که در این ماه
به من کمک کند، رحمت کند! این یعنی چه؟
پیغمبر چون رحمت للعالمین است، کارش این است که برای
همه ما رحمت باشد و همه ما را
مورد رحمت قرار دهد؛ ماه
هم، ماه پیغمبر است، حال او میخواهد بندگان را شستشو
داده و وارد دریای رحمت کند، پس از ما میخواهد که ما با استغفار
و توبه، به او کمک کنیم تا او ما را شستشو دهد.
ماهِ شستشوی نبوی
پس این ماه، ماه شستشو است؛ ماه شستشوی نبوی است.
ماهی است که پیغمبر امّتش را از
گناهان شستشو میدهد
و پیش خدا شفاعتشان را میکند. بیایید هرچه که، نعوذ بالله،
کفران نعمت کردیم و بعد از آن هم استغفار نکردیم، الآن
چشمانمان را باز کنیم و استغفار کنیم.
تناسب «آداب ماه شعبان» با «خصوصیّات صاحب ماه»
لذا شما ببینید، در اعمالی که به عنوان آداب این ماه وارد شده
است، اوّل روزه آمده
است، دوم یک استغفار ذکر شده و سوم
هم باز استغفار وارد شده است. به مفاتیحالجنان
مراجعه کنید!
برای این ماه دو استغفار ذکر شده است؛ یکی اینکه انسان
هر روز هفتاد
بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» از خدا
استغفار
میکنم و از او طلب توبه دارم؛ و دیگری اینکه هر روز
هفتاد بار بگوید:
«أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ
الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ» از خدایی که جز او خدایی نیست،
مهربان
و بخشنده است، زنده و پاینده است، طلب مغفرت
میکنم و توبه مینمایم. اینها به
خاطر آن است که این ماه،
ماه تطهیر نبوی برای امّت خویش است و پیغمبر میخواهد
امّتش را تطهیر کند. این کار با استغفار امّت، بر پیغمبر آسان
میشود.
باید توجه داشت که گرچه اصل وحقیقت عرفان امری متعالی ومطلوب ودرراستای تکامل انسان وبلکه حقیقت کمال اواست ؛ ولی این مسأله نباید موجب گردد که تصور کنیم همه کسانی که به این نام شناخته ودراینراه دیده می شوند به زلال حقیقت وروح عرفان ومعنویت دست یافته اند .بنابراین باید بسیارمراقب باشیم تا نام ها وعناوین ، مارافریب ندهند .هرجا اسم عرفان وعارف وسیر وسلوک هست ، معلوم نیست ازحقیقت عرفان نیز خبری باشد .کم نبوده ونیستند کسانی که گر چه درنیت خویش برای سیروسلوک صادق بوده اند ؛ ولی دراثر عدم آشنایی با معیارهای عرفان حقیقی ،به دام منحرفان ومدعیان دروغین افتاده ا ند وبه جای سیر الی الله دربیراهه های گمراهی وانحراف گرفتار آمده اند .