اربعين امام حسين عليه السّلام و زيارت اربعين‌  

مرد مراقبت واجب است روز اربعين را روز اندوه خود دانسته و تلاش نمايد حتى  

براى يك بار در عمر كنار مزارش او را زيارت نمايد. زيرا روايت شده است:

«شيعه يا مؤمن پنج علامت دارد: پنجاه و يك (ركعت) نماز (در شبانه روز)، 

 زيارت اربعين، انگشتر به دست راست نمودن، پيشانى را در سجده بر  

خاك گذاشتن و بلند گفتن‌بسم اللّه الرحمن الرحيم.»

و اگر آمدن به كنار قبر شريف امكان نداشت از هر مكانى كه باشد مى‌تواند او را 

 زيارت نمايد. بعد از ديدن اين روايت بايد خود را مقيد به عمل به آن نموده و عمل 

 به آن را براى خود چيزى بيش از مستحب بداند بگونه‌اى كه تا جايى كه لازم  

نيست هيچگاه انگشتر به دست چپ نكند. و به حرف كسانى كه مى‌گويند:

اگر در دست راست انگشتر داشتى مى‌توانى در دست چپ نيز انگشتر داشته  

باشى، نبايد اعتنا كند گرچه از علما باشد. زيرا رواياتى داريم - بخصوص رواياتى  

كه در مستدرك الوسائل فاضل نورى قدّس سرّه آمده - كه از آنها برمى‌آيد،  

رواياتى كه انگشتر نمودن در دست چپ را جايز مى‌داند، در مقام تقيه بوده است،  

گرچه اين روايات از اشخاص معتبر به دست ما رسيده باشد.

در پايان روز اربعين نيز مانند ساير روزهاى مهم از خداوند بخواهد حال و عمل او 

 را اصلاح نموده و به حامى آن روز كه از معصومين عليهم السّلام مى‌باشد  

توسل جويد.

رحلت پيامبر گرامی اسلام و امام حسن مجتبى عليه السّلام

بايد در روز وفات رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بگونه‌اى اندوهگين بوده  

و عزادارى نمايد كه شايسته اتفاق بزرگ اين روز و ناگواريهائى كه بعد از رحلت  

پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رخ داده است، باشد - زيرا حوادث تلخ بعد از 

 رحلت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ناشى از وفات او بوده است. و او را  

با زيارتهايى كه وارد شده يا با زيارتى كه خود با يارى خداوند مى‌سازد، او را 

 زيارت نمايد. بهتر است در زيارتنامه‌اى كه خود مى‌سازد اين سخن آن حضرت 

 را نيز بياورد كه: «زندگى و مرگ او هر دو براى پيروان او نيكوست». و خجالت  

خود را از خبرهاى بدى كه از گناهان او به آن حضرت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم 

 مى‌رسد، اظهار نمايد. سپس به مهمترين مصيبتهايى كه بر دختر عزيز و پاره  

جگر و بر خود او، جانشين، خانواده، فرزندان و دودمانش وارد آمده، اشاره نمايد 

 و بگويد: اى رسول خدا چه حالى به تو دست مى‌داد اگر مى‌ديدى سرور تمام  

زنان جهان را كه گريه كرده، تو را خوانده، «وا أبتاه» مى‌گفت و يارى مى‌خواست  

و براى اسلام و براى خود كه به عزاى پسرش نشسته حيران و سرگردان بود،  

يارى مى‌طلبيد. چه حالى پيدا مى‌كردى اگر او را بين در و ديوار مى‌ديدى.

چه حالى پيدا مى‌كردى اگر در حالى كه پهلويش سياه و دنده‌اش شكسته  

بود او را مى‌ديدى. چه حالى پيدا مى‌كردى اگر مى‌شنيدى كه مى‌گفت:  

«جان من در زندان آه اندوهبار من است. كاش با آه‌ها جانم بيرون مى‌آمد  

بعد از تو خيرى در زندگى نيست و گريه‌ام فقط از ترس اين است كه زندگيم  

طولانى شود»[۳] واى از داغ تو، پدرم واى از مرگ پسر محبوب تو، ابى الحسن 

 المؤتمن و پدر نوه‌هايت حسن و حسين. اى بهترين مردمان اكنون او را در  

اسارت مى‌كشند، همانگونه كه شتر را مى‌كشند. و چه حالى پيدا مى‌كردى، 

 اگر مى‌شنيدى كه ناله مى‌كرد، از اندوه و مصيبتهاى خود شكايت مى‌نمود،  

تو را صدا مى‌زد و يارى مى‌طلبيد. و معتقدم كه شكايت دخترت را مى‌شنيدى  

و مى‌ديدى‌ كه چه رفتارى با نزديكان و دودمان تو مى‌شود و مى‌توانم تصور كنم  

چه حالى از ديدن و شنيدن آن به تو دست مى‌داد. خداوند بخاطر اين مصيبتهاى 

 بزرگ و وقايع دردناك، بهترين پاداشى را كه خداوند به پيامبرى بخاطر امتش 

 مى‌دهد به تو عنايت فرمايد. و چگونه خداوند چنين پاداشى به تو ندهد كه 

 اگر صبر تو در راه خدا و به كمك او نبود و امتت را بخاطر اين ظلمها نفرين  

مى‌نمودى، تمام جهانيان از اين جرائم نابود مى‌شدند.

آنگاه امام ابى محمد حسن مجتبى عليه السّلام را زيارت نمايد كه شهادت 

 او نيز در همين روز است. و مظلوميت او كه دل را پاره پاره مى‌كند و اندوه ها 

 را بر مى‌انگيزاند، بياد آورد. بر او درود فرستاده و كشنده او معاويه پسر ابى  

سفيان - لعنت خدا بر او - را لعنت نمايد.